قسمت مزار شهدا بچه های تیپ فاطمیون برگه هایی توزیع میکردند که داخلش اسامی 5 تا از اموات رو باید مینوشتی تا رزمنده هایی که قرار بود به زودی اعزام بشن سوریه، نایب الزیاره اونها باشن.
به مامانم یکی از اون برگه ها رو داده بودند و اسم پنج تا از امواتمون رو نوشتیم
توی بلندگو میگفتند که برای ثبت نام تشریف بیارید و به این شکل مردم رو مطلع میکردند
به مامانم گفتم برای سوریه هم ثبت نام میکنند، من میرم هم این برگه رو بدم، هم اینکه ثبت نام کنم
رفتم و برگشتم و خلاصه شایعه درست کردم که ثبت نام کردم برای اعزام به سوریه
حالا عکس العمل اعضای خونواده مون رو ببینید:
بابام: منم میرم
مامانم: بیا بریم اسمتو خط بزنم
خواهرم: بی خود کرده
داداشم: براش فرقی نمیکنه
* کلی با مامانم فیلم داشتیم سر این قضیه. یعنی باور کرده بودها.. جلوشو نگرفته بودم واقعنی رفته بود گفته بود اسمشو خط بزنید.. صدای صحبت هامونو ضبط کردم. خیلی جالب بود.. فعلا منتظریم زنگ بزنن بهمون.. :)
چه بلایی است سر دانش آموزانمان آمده، نمیدانم، که همه یا در فکر مهندسیاند، یا پزشکی. تنها چیزی که فرقی نمیکند، دانشگاه است. خواه دولتی باشد، یا آزاد یا غیرانتفاعی یا پیام نور و یا حتی علمی کاربردی. فقط و فقط مهندسی باشد. حتا اینکه بعدها کار هم برایش پیدا شود یا نه، فعلا مهم نیست. مهم مهندسی است. برادرم که این روزها درگیر و دار انتخاب رشته دانشگاهی است، من را یاد خودم میاندازد. همان روزهایی که باید انتخاب رشته میکردم. تنها 13 انتخاب که یادم نمیآید آیا غیر از مهندسی چیز دیگری هم داشت یا نه..
مدتی است درگیر پروژه برنامه رادیویی شهید آقاسیزاده ام. به سفارش کنگره شهدای دانشجو. آنقدر بار مالی برایمان ندارد. آنقدر که حساب کتابها میگوید شاید چیزی برای خودم نماند..
با این حال آنچه برایم مهم است، کاری متنوع و باکیفیت بالاست که زمینهای برای کارهای بعدی شود. از این رو سر کیسه را شل کردهام و دل را زدهام به دریا. سفارش تیتراژ اختصاصی دادهام و با یک گزارشگر حرفهای رادیو برای گزارشهایم صحبت کردهام.
با کسی که اعتقادی ندارد، کاری ندارم، ولی دارم عنایت شهید را حس میکنم.
برای این دو قسمت که هزینه کمی هم ندارد، هیچ کدام از طرفین هزینهای طلب نکردهاند.
حرف از «مگه داریم!؟ و مگه میشه!؟» دیگر نیست. چون شده است، پس داریم. هنوز هستند آدمهایی که وقتی اسم شهید میآید، پول برایشان رنگ میبازد..
هنوز داریم..
* وقتی با احمد، دوستم که آهنگ سازه صحبت کردم، گفت کار رو انجام میده. چون برای شهیده مبلغ معین نمیکنه. اگه دادیم خوشحال میشه و اگه ندادیم اشکالی نداره.
* وقتی با خانم اکبری که گزارشگر رادیوست صحبت کردم، او هم مبلغ معین نکرد. یعنی اصلا پول نخواست. البته دلیلش همش به خاطر شهید شاید نبود، ولی نخواست دیگه..