مربی ای که خودش را هم تنبیه میکند
وقاری مربی نظام جمعمون بود. از همه مربی ها سخت گیرتر. البته من خودم خیلی ازش خوشم میاد. بچه ها هم فکر کنم همینطور. یه جورایی نمک دوره است. به این معنی که اگه نباشه دوره خیلی دیگه نازنازی میشه. یعنی طوری شده نباشه دلم براش تنگ میشه. آدم متواضعیه. البته خودش میگه باخرد چیز دیگه ایه..
قبلا گفته بود معمولا سر کلاس ها بدون تأخیر میاد. اما امروز یه ربعی تأخیر داشت و این باعث شد ما هم که تأخیر داشتیم، برسیم. از همون اول هم شروع کرد. واسه صف وایسادن چندین بار عده ای از بچه ها رو بشین رو داد. یک دو سه که میگفت اگه صف درست نمیشد، دوباره از نو..
چند روز پیش که تلویزیون سه گانه اخراجی ها رو نشون میداد، یاد بچه های ملی و سیدآباد افتادم. واقعا یه پا اخراجی ین. امروز یکیشون به نام وحید از اول کلاس میگفت میخوام برم دستشویی و با چه آب و تابی هم بی تابی میکرد. آقای وقاری هم اجازه نمیداد. اون هم هی تکرار میکرد. بعد 2 ساعت که رفت توی سرویس ها، فهمیدم همش اکلی بوده و میخواسته فقط خاک لباس هاشو بتکونه. کلاس دوم آقای وقاری قضیه رو فهمیده بود. وحید و یکی دیگه رو آورد بیرون که یکی از آموزش های قبلی رو انجام بدن. بلد نبودن، گفت شنا برن. وحید یه کمی شل میرفت. آقای وقاری چند تا لگد بهش زد. به شیخ که کنارم نشسته بود، گفتم به خاطر همون قضیه دستشوییه. بنده خدا حق داره. اما یهو دیدم خودش هم داره با بچه ها شنا میره. فهمیدم برای چیه. بچه ها که خسته شدن، خودش هم بلند شد و گفت به خاطر اون چند تا لگدی بود که زده بود..