یادایام

روزمرگی های ماندگار امین جوانشیر

روزمرگی های ماندگار امین جوانشیر

سلام.
هیچ حرفی برای گفتن نیست؛
جز اینکه..
مینویسم تا بماند.

آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات

۲۳ مطلب با موضوع «روز نوشت ها» ثبت شده است

۲۰:۴۲۲۵
مرداد

مدتی است درگیر پروژه برنامه رادیویی شهید آقاسی‌زاده ام. به سفارش کنگره شهدای دانشجو. آنقدر بار مالی برایمان ندارد. آنقدر که حساب کتاب‌ها میگوید شاید چیزی برای خودم نماند..

با این حال آنچه برایم مهم است، کاری متنوع و باکیفیت بالاست که زمینه‌ای برای کارهای بعدی شود. از این رو سر کیسه را شل کرده‌ام و دل را زده‌ام به دریا. سفارش تیتراژ اختصاصی داده‌ام و با یک گزارشگر حرفه‌ای رادیو برای گزارش‌هایم صحبت کرده‌ام.

با کسی که اعتقادی ندارد، کاری ندارم، ولی دارم عنایت شهید را حس میکنم.

برای این دو قسمت که هزینه کمی هم ندارد، هیچ کدام از طرفین هزینه‌ای طلب نکرده‌اند.

حرف از «مگه داریم!؟ و مگه میشه!؟» دیگر نیست. چون شده است، پس داریم. هنوز هستند آدم‌هایی که وقتی اسم شهید می‌آید، پول برایشان رنگ میبازد..

هنوز داریم..


* وقتی با احمد، دوستم که آهنگ سازه صحبت کردم، گفت کار رو انجام میده. چون برای شهیده مبلغ معین نمیکنه. اگه دادیم خوشحال میشه و اگه ندادیم اشکالی نداره.

* وقتی با خانم اکبری که گزارشگر رادیوست صحبت کردم، او هم مبلغ معین نکرد. یعنی اصلا پول نخواست. البته دلیلش همش به خاطر شهید شاید نبود، ولی نخواست دیگه..

امین جوانشیر
۲۱:۴۴۱۲
مرداد

در جلسات مختلف با بچه های بسیج، بارها و بارها درباره اهمیت توجه به بیانات رهبری صحبت کرده بودم.

علی الخصوص صحبت های ایشان در دیدار با دانشجویان.

تأسف آور این بود که کسی توجهی به حرف همان کسی که حاضر است حتا جانش را هم برایش بدهد، ندارد...

امروز کلاس فعالیت رسانه ای بود. آقای قاسمی نیز به صحبت های آقا در دیدار با دانشجویان اشاره کرد:

"کار به جایی رسیده است که ولی خدا، باید بیاید بگوید: دانشجویان عزیز! عزیزان من! در دانشگاه اینگونه مخاطب جذب کنید..."

...

درد بزرگی است، که دانشجویان بسیجی به این مسئله مهم توجهی ندارند.

چیزی نمانده بود اشکمان درآید...


امین جوانشیر
۰۱:۵۵۱۱
مرداد

اسلام دین رحمت است. دین عطوفت و مهربانی.

هر کسی که با اسلام عناد و دشمنی نداشته باشد، از رحمتش برخوردار است. و در این بین کودکان به خاطر معصومیتشان جایگاه ویژه تری دارند.

مسلمان حتی اگر ببیند پدری کودش را به ضرب سیلی نه چندان محکمی ادب میکند، سوزش دردش را در دل احساس میکند.

مسلمان حتی اگر تنها گریه نوزادی را هم ببیند، باز حکایتش همین است.

این مسلمانی است، که تنها با شنیدن یا حتی فراتر، با تصور روایتی از کودک و نوزادی از هزار و چهارصد و اندی سال پیش، گر میگیرد و باران چشمهایش باریدن میگیرد.

...

امروز بار دیگر چشمانمان خیس باران است.

امروز تیتر یک روزنامه ها  تنها یک چیز است:

"صهیونیست ها، نوزاد فلسطینی را زنده زنده سوزاندند"


پی‌نوشت:

تموم روضه علی همینه کشته شد، ولی نجنگید..

امین جوانشیر
۰۰:۰۲۰۳
بهمن

امروز معاون وزیر صنعت قرار بود برای بازدید به شهرک صنعتی بره و خبرنگارها هم قرار بود دنبالش برن تا پوشش خبری بدن. به خاطر عدم آدرس دهی از طرف خبرگزاری نزدیک بود جا بمونم. اما خودشون هماهنگ کردن و ما با ماشین سازمان رفتیم.

برنامه بازدید از شرکت های لبنیات پالوما، فرش نگین و نوین زعفران بود و بعدش هم یه کنفرانس خبری. البته میگفتند نماز و ناهار هم جزء برنامه است..!!

امین جوانشیر
۲۳:۱۷۲۵
دی
پریروز حضرت آقا در دیدار با اعضای شورای شهر و شهردار تهران از کلید واژه مدیریت جهادی استفاده کردند و گفتند که برای موفقیت باید روحیه و مدیریت جهادی وجود داشته باشه. و بعد هم اون رو بسط دادند به کل کشور و مسائل اون. علاوه بر این صحبت هایی هم درباره سبک معماری شهری بیان کردند.
امین جوانشیر
۱۰:۰۳۱۸
آبان

باز هم فرصتی پیش آمد تا دستی بر صفحه کیبرد لپ تاپم بزنم و بنویسم. در این گیرودار و مشغله های فراوان فرصت ها نعمتی است و باید حداکثر استفاده را برد. الان هم زمان ذیق است و باید بروم دنبال مامان که رفته بود کلات و زاوین پیش خاله مریم و امروز برمیگردد.

امروز بالاخره «خسی در میقات» جلال را تمام کردم. دقیق خاطرم نیست کی شروع به خواندن کردم. قبل از سفر حج بود یا بعدش؛ اما به نظرم بعدش بود. خلاصه از یک سال و چند ماهی میگذرد از آن موقع. اوایل که از سفر حج برگشته بودم، از باب اینکه سفرنامه ای را ننوشته بودم، دل و دماغ خوبی نداشتم. تصمیمم را گرفته بودم که بعد سفر بنویسم و به همین خاطر بود که سفرنامه جلال را میخواندم تا بتوانم از آن الگو بگیرم. اما سفری 12 روزه که هر روزش کلی اتفاق و جریان داشت، تماما در ذهن نمانده بود که بخواهم بنویسم و اصلا بهتر بگویم وقتش را پیدا نمیکردم.

امین جوانشیر
۲۰:۴۵۱۳
آبان
چند وقته اینقدر کارها زیاد شده که کمتر وقت میکنم به وبلاگ ها سر بزنم و به روزشون کنم. امشب که فرصتش پیش اومده غنیمت میشمارم و مینویسم..
امروز صبح بابا رفت کربلا. و این دفعه متفاوت با دفعات پیش. امشب شب اول محرمه و بابا تا بعد عاشورا کربلاست. خودش میگفت آرزوم بوده؛ خوش بحالش که به آرزوش میرسه.
امین جوانشیر
۰۶:۳۵۰۱
آبان

امروز مراسم جشن استقبال از دانشجوهای جدید بود. قبل از این چندین بار تاریخ جشن جابه جا شده بود تا اینکه در نهایت قرار شد امروز برگزار بشه. محل برگزاری تالار معلم و با ظرفیت 200 نفر. و جای تعجب اینکه پیش بینی میشد حدود 400 نفر ورودی جدید بیایند.

امین جوانشیر
۰۹:۳۵۱۳
مهر
یازدهم اردیبهشت ماه بود. اختتامیه جشنواره هشتم نشریات دانشجویی و سه نماینده از چناران. من و دو تا از دوستام. راستش از همان ابتدایی که اعلام شد چه کسانی باید بروند، سوالاتی برایم به وجود آمده بود. اما از اینکه در این سفر تنها نبودم، خیلی خوشحال بودم.
امین جوانشیر
۰۱:۴۳۰۶
مهر

مامان تازه از بهشت رضا آمده بود و فیلم تلویزیون هم تازه تمام شده بود. ساعت اندکی از 23 گذشته بود. گوشی ام را که برداشتم متوجه رسیدن پیام کوتاهی شدم. دقایقی قبل از طرف حسن فیروزشاهیان رسیده بود. به قول بچه ها فیروز نیوز. و باز هم خبری فرستاده بود. و چه خبر عجیبی..!!

ایرنا: روحانی و اوباما با یکدیگر گفتگوی تلفنی کردند/ فارس

امین جوانشیر