یادایام

روزمرگی های ماندگار امین جوانشیر

روزمرگی های ماندگار امین جوانشیر

سلام.
هیچ حرفی برای گفتن نیست؛
جز اینکه..
مینویسم تا بماند.

آخرین مطالب
  • ۱۱ تیر ۹۵ ، ۱۹:۴۶ شله*
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات

نصف روز با معاون وزیر

پنجشنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۲، ۱۲:۰۲ ق.ظ

امروز معاون وزیر صنعت قرار بود برای بازدید به شهرک صنعتی بره و خبرنگارها هم قرار بود دنبالش برن تا پوشش خبری بدن. به خاطر عدم آدرس دهی از طرف خبرگزاری نزدیک بود جا بمونم. اما خودشون هماهنگ کردن و ما با ماشین سازمان رفتیم.

برنامه بازدید از شرکت های لبنیات پالوما، فرش نگین و نوین زعفران بود و بعدش هم یه کنفرانس خبری. البته میگفتند نماز و ناهار هم جزء برنامه است..!!

بحث خبرش به کنار؛ اصلا جای تهیه خبر نبود هنگام بازدید. ما هم شده بودیم جزو هیئت همراه جناب معاون و بازدید میکردیم. کارخونه پالوما زیاد بزرگ نبود. یه قسمت داشت واسه تولید پنیر، یه قسمت آزمایشگاه، یه قسمت که میشه گفت سالن وسط بود، برای تولید دوغ و دوتاهم انبار و یکی دو قسمت دیگه. همش همین. اصلا با کارخونه کوکا با اون عظمتش قابل مقایسه نبود. شاید به این خاطر که کوکا واقعا رقیبی نداره ولی ما کارخونه های لبنیاتی زیادی داریم..

بگذریم توی کارخونه پالوما با شیر و کیک از مهمان ها پذیرایی کردند. جا داره از شیرش تعریف کنم. واقعا معرکه بود. یادم نمیاد تا حالا چنین مزه ای رو چشیده باشم. نه مثل شیرهای پاکتی بود ونه شیرهای تازه...

شرکت فرش نگین هم در نوع خودش جالب بود. روش بافته شدن فرش ها که برای اولین بار میدیدم خیلی قابل توجه بود. جای دوربین عکاسی خالی بود. اونجا هم کلی پذیرایی کردند. اینقدر هم زیاد بود مونده بودم کدومشو بخورم. شیرینی، میوه سه رقم، نسکافه و رانی. این خبرنگاران مخصوصا آقایونشون چقدر میخوردن. خانم ها داشتن مصاحبه میگرفتن، اینا داشتن میخوردن. تازه شرکت نوین زعفران که رفتیم، بعد نشست خبری رفتم سوالی رو از معاون که داشت میرفت بپرسم، وقتی برگشتم کیفم رو بردارم، دیدم همه خبرنگاران محترم مشغول خوردن هستند. باز قسمت خانم ها یه چیزایی مونده بود، ولی قسمت آقایون هیچی!! قبلش چایی زعفرونی با کیک زعفرونی که شاید با پودر کیک های خودشون پخته بودند آوردند و بعدش هم زده بودند تو فاز آجیل جات!! پسته و انجیر خشک و آلوچه و آلو بخارا و کشته زردالو و نخود و کشمش و ژله زعفرونی که دیگه جا نداشتم این یکی رو بخورم. ظرف های آجیلشون که تا میومد آقایون پسته هاشو غارت میکردند. اما بقیه شم خوب بود انصافا. به قول حاج آقا قرائتی که تعریف میکرد میگفت: «رفتیم تو هواپیما فکر میکنم، گفتند چایی بیاریم یا (شایدم نسکافه)؟ گفتم چایی که تو خونه هم داریم، قهوه بیارید.» خلاصه شده بود حکایت ما تو این بازدیدها.

بعد از نماز هم رستوران ثامن منتظرمون بدودند برای ناهار. و جالب اینکه آقای شکوهی گفت هر کی هر چی میخواد!!!! دیگه این مدلی شو ندیده بودم که دیدم..

همه این ها به کنار، این همه بازدید و بخور بخور ما فقط واسه 20 25 دقیقه ای بود که نشست خبری برگزار شدو چیز زیادی هم از توش در نیومد.

نکته دیگه اینکه به بچه ها گفته بودم ساعت 1:30 میام زیرگذر شهرک. و جالب اینجاست که با اینکه هیچ کدوم از کارها دست من نبود، ولی دقیقا رأس 1:30 رسیدیم زیرگذر شهرک و با بچه ها رفتیم تکمیلی.

انشالله تکمیلی ها بماند برای بعد اگر عمری باشد و حوصله ای برای نوشتن...


۹۲/۱۱/۰۳ موافقین ۰ مخالفین ۰

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">